تاثیر معماری بر زندگی و شهرسازی

تاثیر معماری بر زندگی و شهرسازی

«ما ساختمان‌هایمان را شکل می‌دهیم و پس از آن ساختمان‌ها ما را شکل می‌دهند.» این گفته‌ای از وینستون چرچیل است. حق با اوست، محیط پیرامون ما می‌تواند ما را سالم‌تر سازد، حس رنجمان را کاهش دهد، زیباییمان را افزایش دهد و حتی موجب گردد جدول‌ها را سریعتر حل کنیم.

اما پیش از ساختمان‌ها این عناصر طبیعی محل سکونتمان هستند که به ما شکل می‌دهند. مطابق نظریه داروین حیوانات به سمت شرایطی سوق می‌یابند که به واسطه آن به برتری رسند. همچنین از این نظریه می‌توان برای دنیای انسانی نیز بهره برد. بدان معنا که انسان به سمت زیستگاهی می‌رود که علاوه بر آنکه پناهی برای او باشد دسترسی به اطلاعات را نیز برای وی فراهم سازد.

صحنه‌های مورد پسند ما بایستی تعادلی از رازآلودگی و شناخت پذیری و انطباق و پیچیدگی را شامل شوند. محیطی را شناخت‌پذیر می‌دانیم که به راحتی قابل نقشه برداری باشد. پرسپکتیو – فاصله قابل مشاهده- نیز به واضح بودن و شناخت پذیری محیط کمک می‌کند. همچنین برای آنکه محیطی قابل شناخت باشد بایستی عناصری همچون کوه‌ها و درختان در آن وجود داشته باشد که برای پیدا کردن مسیر به ما کمک کنند.

صحنه‌های طبیعی با هندسه فراکتال و الگویی ویژه از نظم و پیچیدگی مشخص می‌شوند. این الگوهای فراکتال راهی برای فهم رفاه و سرمستی در ساختمان سازی‌ها، از جزئیات فریم‌های پنجره گرفته تا گنبدهای آبشارگونه معابد هندو و پیکربندی خیابان‌های لندن، می‌باشد.

شکل ساختارهای بومی و شهرک‌ها از پیچیدگی‌های منظم ذهن و جسم ما حاصل گردیده، فرآیندهای عصبی انسان و زیست شناسی سلول‌ها و ریه‌های ما خصوصیاتی فراکتال را از خود بروز می‌دهند. در گذشته، ساختمان سازی‌ها بیشتر توسط روش‌های ارگانیک و با استفاده از مواد طبیعی مانند چوب و سنگ انجام می‌شد اما مکان‌ها و فضاها به آرامی رشد یافته و تغییر کردند و جاده‌ها، زمین را خط کشی نمودند و بسیاری از اهداف بیان شده، در زندگانی سریع و عظیم قرن ۲۱ گم شد و بسیاری از فضاهای روزمره ما در ایجاد سلامتی و خوشی و حمایت از جامعه ناکام ماندند. با این اوصاف چگونه می توانیم جهانی را که می‌خواهیم تعریف کنیم، بازسازی کنیم؟

همانطور که آلستیر پاروین، یکی از بنیانگذاران ویکی هوس(۱) می‌گوید: “آنچه که اکثر مردم طراحی بد می‌دانند در واقع طراحی بدی نیست بلکه طراحی‌های معماری واقعا خوبی برای مجموعه‌ای کاملا متفاوت از پیامدهای اقتصادی هستند که مولد املاک واقعی می‌باشند.”هنگامی که جوامع دارای میزان بالایی از کارآیی جمعی باشند میزان خرابکاری، جرائم و خوشنت‌ها کاهش خواهد یافت. از افراد باهوش نیم‌خانه‌های شیلی گرفته تا کشاورزان شهری دیترویت و هنرمندان خیابانی بریستول هر جا که کارآیی جمعی و پیچیدگی نظم یافته وجود داشته باشد شاهد مکان‌هایی پر جنب و جوش و سالمی هستیم. برای ایجاد آینده‌ای انعطاف‌پذیر، ما بایستی نقشی فعال در شکل‌گیری محیط‌های پیرامون خود که در واقع شکل دهنده ما هستند داشته باشیم.

منبع: کتاب چگونه هر روزه فضاها زندگی، رفتار و رفاه ما را می‌سازنند، نوشته‌ی Lily Bernheimer منتشر شده در سایت گاردین.

دیدگاهتان را بنویسید